نظم بدون مدرن شدن
از گذشتگانم شـنیده ام نـان می پختن، شیـر گاو می دوشـیـدند، برای چـهارپـایـان عـلوفه تـهیه می کردند، کره می گرفتند، مشـک می زدند، برای تهیه پنیر، کشک درست می کردنـد، بچه داری می کردند، آن هم بیش از سـه بچه ی قد و نیم قد لباسهای کثیف را با لباسشویی به نام تشت می شستن و دار قالی که نقش دست های پینه بسته و خشک امّا پر از آمال و آرزو بود بر پا بود و دست هایی که پر از خطوط اقبال بود جاروبرقی چوبی که از چوب های باغچه حیاط تهیه شده بود نمازهای یومیه خود را با عشق و خلوصی پاک می خواندند به هنگام تلاوت قرآن بوی خوش نون تنوری محفل قرآنی را پربار می کرد. هنگام قنوت دست های ترک خورده مستجاب الدعاء می شود هنگام ورود همسر به منزل لب های خشک شده به عنچه ای وا می شد و استقبال پر معنا را به همراه داشت لباسهایی که صبح اتو آن با سنگ های داغ شده روی شومینه ی نفتی با صفا اتو شده بود دیگر قابل نگاه نبود و انتظار می رفت با تمام مشغله های روزانه باز هم صبح فردا اتو کرده باشد، سفره های باصفا پر از نعمت های فراوان که واقعاً انسان نمی داند کدامین غذا را میل نماید بله خبری از کباب و مرغ و برنج نبود اما دستهای پر مهر مادر جای تمام این غذاها را پر کرده بود و آنها را نمی شود با غذاهای مدرن امروزی عوض کنیم. بله عزیزان تمام این کارها در 24 ساعت قابل اجرا بود. بدون اینکه خبری از گاز یا ماکروفر یا تنور برقی و یا جاروبرقی مدرن و یا ماشین لباسشویی و … باشد.