مادر ، مظلوم ، شهادت
نمی دانم چه حکمتی است همیشه ایام فاطمیه، آسمان می گرید یا اگر هم نگرید غبار غم در قلبش حلقه می زند. هیچ ستاره ای چشمک نمی زند، آن قدر غم گلویش را فشار می دهد؛ که هر چشمی آن را می بیند غم آسمان بر دلش چیره می شود؛ بغض گلویش را می گیرد؛ به گوشه ای پناه می برد و میبرد و می بارد.
کاش همه ما درک می کردیم در فاطمیه چه گذشت کاش درک می کردیم این روزها، در آن سال ها بر علی، فاطمه و فرزندانشان چه گذشت که آسمان هر سال به یاد آن روز، این چنین ماتم می گیرد و شهادت می دهد بر مظلومیت زهرا و علی برای اقرار بر آن می بارد، ضجه می زند، فریاد می زند طوری که شانه های زمین را هم به لرزه می اندازد. زمین با او هم ناله می شود، و به آغوش می کشد غم آسمان را .
اشک آسمان بر دل می خورد، آن را بر رگ های خود جاری می سازد، به همه سرایش می فرستد و می پروراند اهالی ای را که همه وجود شان سرشار از عشق به زهراست و شهادت می دهند.« مظلوم زهراست»؛ که زمین حتی اجازه ندارد راز از جایگاه جسم مبارکش بگشاید.
«سلام الله علی فاطمه الزهرا»
خانم یزدانی، پایه دوم