• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

ملاقات امام حسین علیه السلام با حر

09 آذر 1390 توسط محمدی

حسین بن علی علیه السلام از بطن عقبة حرکت کرد، تا به منزل شراف فرود آمد، چون وقت صبح رسید، به جوانان خود دستور داد، آب زیاد بردارند، پس از آن به راه افتاد، تا روز به نصفه رسید، در آن هنگام حر بن یزید تمیمی با هزار سواره آمدند، در مقابل حسین علیه السلام و یاران او ایستادند، آن حضرت دستور داد به همه ی آن لشکر و اسبانشان آب دادند، حر با حسین علیه السلام همراهی می کرد، تا وقت نماز ظهر رسید، به حر فرمود: آیا می خواهی به یارانت نماز بخوانی؟ حر گفت: نه بلکه تو نماز می خوانی ما با نماز تو نماز می خوانیم، امام حسین علیه السلام به همه ی آن ها نماز خواند، و پس از آن نماز عصر را خواند، سپس با صورتش به سوی آنان برگشت، خدا را حمد و ثنا گفت، و فرمود: اما بعد ای مردم اگر شما از خدا بترسید، و حق را برای اهل آن بشناسید، خدا را از شما خشنود سازندتر است. ما اهل بیت محمد، به حکومت کردن بر شما سزاوارتریم، از این ها که ادعا می کنند آنچه را که متعلق به آنها نیست، در میان شما با ستم و دشمنی رفتار می کنند.

و اگر جز ناخوش داشتن ما، و نادانی به حق ما اراده ای ندارید، و رأی شما الان غیر از آن است که نامه ها و فرستادگانتان به من آوردند، از شما برمی گردم، حر گفت: به خدا سوگند، نمی دانم این نامه ها، و قاصدها که ذکر می کنی چیست؟ امام حسین علیه السلام به بعضی یاران خود فرمود: ای عقبة بن سمعان آن خرجین را که نامه های آن ها در آنست برای من بیرون آور، پس خرجین را بیرون آورد، پر از نامه ها بود، در برابر او پخش کرد، حر گفت ما از آن ها نیستیم که به سوی تو نامه نوشته اند، ما مأموریم تو را به نزد ابن زیاد ببریم، حسین علیه السلام فرمود: مرگ بر تو از این نزدیک تر است، سپس به اصحاب خود فرمود: برخیزید، سوار شوید ، همه سوار شدند، خواستند برگردند  آن ها مانع شدند، پس از آن گفتگوی بسیار قرار شـد راهی را در پیـش گیرند ، نه به کوفه برساند و نه به مدینه.

در آن حال که حر با اصحابش در کنار امام حسین علیه السلام راه می رفت، می گفت یا حسین خدا را به یاد تو می آوردم در جانت، من گواهی می دهم اگر جنگ کنی کشته می شوی، حسین عیه السلام به او فرمود: آیا با مرگ مرا می ترسانی؟ آیا اگر مرا بکشید مرگ شما را در نمییابد؟ می گویم همانطور که اوس به پسر عموی خود گفت: و او می خواست پیامبر خدا را یاری نماید، پسر عمویش او را ترسانید، و گفت کجا می روی کشـته خواهی شد! او گفت: به زودی می رودم، برجوان عاری نیست آنگاه که حق نیت او باشد، در راه خدا جهاد کند با جانش به مردان شایسته یاری نماید، از رانده شده و گناهکار جدا شود، اگر زنده ماندم پشیمان نمی شوم، و اگر مردم توبیخ نمی شوم، این خواری تو را بس است زنده بمانی و دماغت به خاک مالیده شود، هنگامی که حر این را شنید از او به کناری رفت، او در کناری و حسین در کناری، راه می رفتند، تا به عذیب الهجانات رسیدند، حسین علیه السلام به قصر بنی مقاتل رسید.

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: علمی لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم: از سخنان خداوند متعال به موسی علیه السلام: ای موسی، هر کاری که برای من انجام شود، اندکش زیاد است و آنچه برای غیر من انجام گیرد زیادش ناچیز است.
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
  • اصلی
  • انس با قران
  • خانواده در قرآن
  • اخبار مدرسه
  • علمی
  • معرفی کتاب
  • داستان
  • پایان نامه
  • آداب ماه رمضان
  • گیاهان در قرآن
  • آسیب های جسمی تلفن همراه
  • دست نوشته های طلاب
  • مقاله
  • فرهنگ مهدویت و انتظار در فضای مجازی
  • فاطمه کوثر آفرینش
  • چهل حدیث حضرت زهرا سلام الله علیها
  • وقایع ماه های قمری
  • حجاب
    • نظر دانشمندان و هنرمندان غیر مسلمان در مورد حجاب
  • روز شمار ایام بهمن
  • احادیث
  • نماز
  • راز پروانه شدن

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
وبلاگ-كد تاريخ هجري
وبلاگ

آمار سایت

خبرنامه



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



مهدوی

مهدویت امام زمان (عج)
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس