من چه کسی هستم؟
به نام خدا
از خاک صحبت می کنم از موجود بی ارزشی که مسیری طولانی طی می کند و می شود عنصر وجودی انسان. انسانی که هنوز نیست ولی باید برای بودنش دورانی را بگذارند تا تکامل یابد که هم زمان با تکامل جسمش، روحی الهی در او دمیده می شود.
روحی که از جنس نور است، پاک و بی نقص. فقط نیازمند پرورش است. خداوند بذر ذات و صفات خود را از همان دوران نیستی در انسان به ودیعت نهاد تا انسان با هستی اش آن را متجلی سازد و فرمود ای انسان تو با موجودات دیگر فرق بزرگی داری. تو مزین شدی به دو بال که پروازت دهند(بال ذات و بال صفات) و سبقتت را از ملکوتیان میسر سازند. آنان که به تو به چشم حقارت نگریستند و تو را فساد کننده در زمین خواندند و نمی دانستند آنچه را که من می دانستم.و همین بس که خداوند در قرآن کریم در مقام انسان می فرماید: تصویر کردم شما را به نیکوترین تصویرها، خلق کردم انسان را در نیکوترین تعدیل ها، قرار دادم انسان را خلیفه خودم در زمین، پس تبارک الله بر احسن الخالقین.
آری خداوند از خلقتم بر خودش آفرین گفت ولی من …
خدا گفت: صادق باش، ولی دورغ گفتم؛
گفت: غفار باش، ولی کینه در دل گذاشتم؛
گفت: کریم باش، ولی خست به خرج دادم؛
گفت: صبور باش، ولی در کارم عجله کردم؛
گفت: ستار باش، ولی عیب پوشی نکردم؛
وگفت: …..
آه ای خدای من چه زیبا آفریدی مرا و چه بزرگ هدفی در خلقتم نهادی، نجاتم بده از ظلمتی که هنوز نفهمیدم چه کسی هستم و اگر هم فهمیدم، آن نیستم که تو خواستی، ولی ای کاش خاکم عنصر وجود کسانی شود که مانند من به خدایشان خیانتکار نباشند.
انسیه محمدرحیمی پایه اول