شهيدان لاله سرخ بهارند                                               شهيدان زينت هر لاله زارند

شهيدان شمع راه رهروانند                                                                           شهيدان در دو عالم جاودانند

شهيد عبدالحسين رجايي (جاويدالاثر): متولد 1340                 عروج:11/02/1361

جهادگر عبدالحسين رجايي در بين فرزندان خانواده پسر ارشد بود و سه برادر و 5 خواهر داشت. در دوران انقلاب از پيشتازان صحنه انقلاب بود كه چند بار توسط ساواك دستگير شده بود و بعد از انقلاب همراه شهيد دكتر چمران به لبنان سفر كرد و آموزش جنگ‌هاي چريكي ديده بود.

همرزمانش هميشه از صفا و صميميت و يك رنگي ايشان ياد مي كنند. عبادات را خيلي با اخلاص انجام مي داد و كمك به خلق را جزء اولويت خود مي دانست.

همسرشان خانم مهين عبدالهي حوزوي و شيرزني از اصفهان بودند كه بسياري از استادان حوزه زهرائيه از دانش‌آموختگان محضر اين بانوي جليل و گرانقدر مي باشند. داراي دو فرزند به نام‌هاي احمد و الهه مي باشند كه هر دو الحمدلله از خدمت گزاران جامعه هستند يكي در رشته وكالت و ديگري پزشك زنان.

خصوصيات بارز شهيد رجايي مهرباني با فاميل و آشنايان و حتي افراد غريبه بود، عبادت مخفي شبانه به گفته همسر و همرزمانشان و تشويق خانمشان در كسب علوم ديني و كمك در كارهاي منزل در حدي كه اگر جبهه يا محل كار نبودند حتماً ايشان را در آشپزخانه مي شد يافت.

يكي از همراهان شهيد احمد حجتي كه در سمت مسئول تداركات سپاه دوم سيد الشهدا بودند، شهيد عبدالحسين رجايي بودند كه در جريان عمليات بيت المقدس به همراه احمد معين و احمد حجتي جهت بررسي منطقه عملياتي و پيدا كردن راهي براي انتقال مجروهان و تداركات پشتيباني به خط مقدم رفتند و خبري از آنان نشد. اين سه شهيد بزرگوار در منطقه عملياتي خرمشهر جاويدالاثر شدند بعد از آزادسازي خرمشهر همراه غنائم به دست آمده، يك حلقه فيلم توسط رزمندگان پيدا شد كه پس از چاپ آن جنايت سربازان بعثي برملا شد از شروع تيراندازي به اتومبيل، تا هنگام شهادت آن ها، عكس برداري شده بود و بدين گونه نحوه شهادت آنان مشخص گرديد.

خصوصیاتی که در اکثر شهدا برجسته است:

اخلاص، نظم، تقوا، احترام به والدین، احترام به سادات و توسل خصوصاً به حضرت زهرا «سلام الله علیها»

سه شنبه این هفته رفتیم سراغ سه شهید :

شهید ابراهیم هادی                           شهید محمدرضا تورجی زاده                            شهید مصطفی چمران

اما ویژگی برجسته شهید ابراهیم هادی:

اخلاص: دغدغه اصلی ایشان در تمام طول عمر این بود که دقت داشتند کاری که انجام می دادند فقط برای رضای خداوند باشد. ( کاری که از روی اخلاص نباشد به درد نمی خورد.)

ایشان تمام ارتباط هایشان هدفمند بود، اگر می دید که رگه هایی از انسانیت در وجود کسی است تلاش می کرد تا او را هدایت کند ولی اگر می دید که زمینه هدایت نیست یا وارد نمی شد یا ادامه نمی داد. برای هدایت و کمک به دیگران هر گونه تلاشی را انجام می داد.

طریقه امر به معروف و نهی از منکر ایشان به اینگونه بود که در جایی که زمینه گناه فراهم می شد با صدای خوش قرآن می خواند یا اذان می گفت. این عملکرد ایشان زمینه گناه را جمع می کرد.

ویژگی برجسته شهید محمدرضا تورجی زاده: ایشان توسل عجیبی به حضرت زهرا سلام الله علیها داشتند.

تأکید بر حجاب داشتند به گونه ای که در نامه ای به مسئولین  نوشتند که اگر نمی توانید ما خودمان بیاییم و جلوی این بدحجابی ها را بگیریم.

ویژگی شهید مصطفی چمران:

تلاش برای هدایت افراد منحرف به سوی خدا ( می گفتند اینها هنوز ولایت آقا امیرالمؤمنین در دلشان است.)

هر کاری را برای خدا انجام می دادند و معتقد بودند کسی نبیند خدا که می بیند.

روش امر به معروف ایشان از طریق هدیه بود که برای جذب به سوی حجاب روسری هدیه دادند.

شهید علیرضا کریمی

قرار سه شنبه های ما

سلام دوستان!

امروز سه شنبه است و ما یه قراری داشتیم؛ یادتونه؟

امروز رفتیم سراغ یه شهید عزیز دیگه، شهید علیرضا کریمی، مسافر کربلا.

«شهید علیرضا کریمی متولد ۲۲ شهریور سال ۱۳۴۵ مقارن با ایام ماه مبارک رمضان در محله سیچان اصفهان بدنیا آمد.به دلیل بیماری شدیدی که داشت پزشکان معتقد بودند که زیاد زنده نمی ماند. به طوری که در ۴ سالگی کبد وی از بین رفته و دیگر امیدی به زنده ماندنش نبود روزی سیدی سبزپوش به مغازه پدرش مراجعه کرده و بی مقدمه می گوید کار خوبی کردی که علیرضا را نذر آقا ابالفضل(ع) کردی. همین امروز سفره آقا ابالفضل (ع) را پهن کن و به مردم غذا بده، ۳ مجلس روضه برای حضرت در حرمش نذر کرده ای که من انجام می دهم. سپس اسکناسی را جهت برکت کاسبی به پدر می دهد.علیرضا به طرز معجزه آسایی شفا می یابد به طوری که سال ها بعد قهرمان ورزش های رزمی می شود.

 در عملیات محرم در اثر اصابت گلوله خمپاره سر و دست و پای او مجروح می شود. بعد از پایان دوران مجروحیت به جبهه باز می گردد. فرمانده گردان امیرالمؤمنین(ع) به خاطر شجاعت و مدیریتی که علیرضا از خود نشان داده بود، مسئولیت دسته دوم از گروهان ابالفضل(ع) را به او می دهد. در آخرین دیدار با خانواده اش به مادر می گوید ما مسافر کربلائیم راه کربلا که باز شد بر می گردیم. در پایان آخرین نامه ای که فرستاد نوشته بود به امید دیدار در کربلا. درسال 1361 عملیات والفجر ۱ منطقه عملیاتی فکه- تنگه ابوغریب هر دو پای علیرضا مورد هدف تیرهای عراقی قرار می گیرد و در جواب فرمانده اش که می خواهد او را به عقب بیاورد می گوید، شما فرمانده ای برو بچه ها منتظرت هستند. علیرضا در حالیکه روی زمین افتاده و به سختی می خواست خودش را به سمت تپه ها بکشاند، ناگهان یکی از تانک های عراقی به سرعت به سمت وی رفته و از روی پاهایش رد می شود. در اینجا فقط ۱۶ ساله بود. ۱۶ سال بعد درست همان روزی که اولین کاروان به صورت رسمی عازم کربلا می شود پیکرش را در منطقه فکه شمالی پیدا کرده و شب تاسوعای حسینی به وطن باز می گردانند.»

درس هایی که از زندگی این شهید در برنامه امروز گرفتیم:

1- زندگی خودمان را با گناه شروع نکنیم. چقدر شب عروسی ها شنیدیم که حالا یه شبه سخت نگیر؟! کسی تا حالا بهتون گفته که شب اول قبر هم یه شبه؟؟؟؟

2- هر روز ما یک روز نو است، مواظب باشیم گناه نکنیم.

3- همیشه مراقب باشیم که مجلسی که در آن هستیم (حتی اگر من و دوستم باشم باز هم مجلس من است ) به گناه آلوده نشود.

4- سعی کنیم که هر کاری دست می گیریم و هر کاری که می خواهیم بکنیم با چاشنی دعا باشد.

5- انس روزانه با یک دعا، شهید یا عالم دینی را فراموش نکنیم.

شما دوست شهید دارین؟

قرار سه شنبه های ما

ضمن عرض سلام و تسلیت ایام اربعین حسینی علیه السلام

درس هایی که امروز از شهدا گرفتیم:

1-  تأکید بر پرهیز از غیبت و تهمت:

سبک شهید محمدحسین فایده برای پرهیز از غیبت این بود که خود یا اطرافیان را اگر غیبتی می کردند جریمه می کرد؛ ایشان صندوقی نصب کرده بودند و هر کس غیبت می کرد باید 50تومان پول در صندوق می انداخت.

عزیزای من در نظر بگیرید که با در نظر گرفتن هزینه های امروز مبلغی را در نظر بگیرید که فکر کردن به اون مبلغ شما را از غیبت کردن بی خیال کند نه اینکه 50 تومن بیندازید و غیبتتون را بکنید.

شهید جواد حاجی خداکرم برای نهی از غیبت صراحتاً می گفت: اگر احتمال برود گوشهایم به شنیدن غیبت و زبانم به گفتن غیبت یا تهمت آلوده شود از خدا می خواهم گوش هایم را ناشنوا و زبانم را لال کند.

ایشان هر جا که احساس می کرد بازار غیبت است فوری بر می خاست و می گفت: اینجا جای من نیست.

آیا واقعا جای شما هست؟؟؟؟!!! امیدوارم جای شما هم در بازار داغ غیبت همیشه خالی باشه

2-  توسل دائمی و روزانه به حضرت زهرا سلام الله علیها

سید هادی مشتاقیان انس عجیبی با بی بی فاطمه زهرا سلام الله علیها داشت و اگر در مجلسی مصیبت مادر را می شنید حالش بد می شد و با آب‌قند حالش را خوب می کردند.

شما چند روز یک بار حضرت فاطمه را یاد می کنید؟؟

قرار سه شنبه های ما

این سه شنبه به سراغ سه شهید رفتیم:

شهید ابراهیم هادی           شهدای گمنام             شهید محمد گرامی

و اما درس هایی از زندگی این بزرگواران:

- درسی که از شهید ابراهیم هادی گرفتیم: اینکه در خدمت به خلق باشیم چون شهید هادی باورش این بود که اگر کسی در روز به او مراجعه نمی کرد می گفت: نکنه خدا توفیق خدمت به خلقش را از من گرفته است.

- درسی که از شهدای گمنام گرفتیم این بود که در اوج کار و تلاش دنبال شهرت نباشیم و کارمان برای خدا باشد و اوج شهرت ها در گمنامی است.

- درسی که از زندگی شهید محمد گرامی گرفتیم این بود که صحبت و برخورد با نامحرم انسان را قسی القلب می کند که منظور شهید قطعا آن صحبت و برخورد غیرضروری و بدون رعایت حریم و حدود الهی است.

با سه درسی که از زندگی این سه شهید عزیز گرفتیم گامی در رسیدن به زندگی عاشقانه همگام با امید برداشتیم. پس تا هفته دیگر با تمرین این سه درس، انس خود را با شهدا، این نماد الگوی برتر بیشتر کنیم.

(دوستان عزیز: از تمرینات و تجربه های خود و همچنین خاطرات خود در رابطه با رفاقت با شهدا برای ما بنویسید.)

سه شنبه های شهدایی

سه شنبه هر هفته با مرور خاطرات شهدا به دنبال درس هایی می گردیم که ما را در راه رسیدن به کمال هدایت کند.

رفقا!

همان طور که می دانیم از عوامل مؤثر در تکوین شخصیت مذهبی، شبیه سازی و هم سنخ شدن با الگوهای برتر است. در صورت عدم وجود الگو انسان در زندگی فردی و اجتماعی دچار سردرگمی، اضطراب و نگرانی می شود.

آسیب های نبودن الگو:

1- معیار اخلاقی و انسانی وجود ندارد.

2- سلامت یا بیماری اجتماعی‌اش را نمی تواند تشخیص دهد.

3- میزانی برای حدود کمالات و صفات انسانی و الهی خودش ندارد.

4-میزانی برای سنجش نارسایی و کمبودهایش ندارد.

جهت رهنمون شدن به مکارم اخلاقی به الگوهای صحیح و محبوب نیاز داریم. این الگو می تواند یا زنده باشد یا مربوط به زمان گذشته باشد. یکی از این الگوها که قرآن صریحاً به آن اشاره کرده است شهدا هستند که در کوچه و پس کوچه‌های شهر ما زندگی کرده اند.

آدم های عجیب و غریبی نبوده اند؛ فقط حواسشان را در زندگی جمع کرده اند و با الگوپذیری از اهل بیت از فرش به عرش رسیده اند.

ما هم می خواهیم قدم در جای پای شهدا بگذاریم و با کمک گرفتن از روش ها و فرمول های زندگی آنها به سعادت و عاقبت به خیری برسیم.

از بین انواع دوستی ها مثل دوستی های موریانه ای، مورچه ای، زنبوری و ملخی و … که هر کدام آسیبی به دنبال دارد؛ دوستی پروانه ای بهترین نوع دوستی است چون در این نوع دوستی، دوست به هر قیمتی در کنار تو می ماند و خودش را فدای تو می کند. پروانه حاضر است خود را فدا کند اما کنار دوستش بماند.

دوستی شهدا و انس با آنها از این نوع دوستی است.

قرار ما این است که هر سه شنبه شهدایی با کمک گرفتن از زندگی عاشقانه و آگاهانه‌شان ماهم …

پروانه شویم، آسمانی شویم.