غربت امام عصر علیه السلام
از آنانی بگویم که خاطر شریف تو را می آزارند؟ از آن ها که دستان پدرانه و مهربانت را خون ریز معرفی می کنند؟ از آن ها که چنان برق شمشیرت را به رخ می کشند که حتی دوستانت را از ظهورت می ترسانند؟ از آن ها که تو را به دوردست ها تبعید می کنند؟از آن ها که تو را دست نیافتنی جلوه می دهند؟ از آن ها که به نام تو مردم را به دکّه های خویش فرا می خوانند؟ از آن ها که همواره بر طبل نومیدی می کوبند و زمان ظهورت را دور می پندارند؟ از آن ها که تو را آنگونه که خود می پسندند – و نه آنگونه که هستی و می خواهی – نشان می دهند؟ آن ها که غیبتت را به منزله ی «نبودنت» تلقّی می کنند؟
مولای من … گویا همه چیز، دست به دست هم داده اند تا شما در غربت بمانید! لشکریان ابلیس هم روز و شب در کارند. نمی دانم چه کسانی واقعاً تو را و ظهور تو را می خواهند؟ خدا می داند و تو ! اما این را می دانم که پس از گذشت دوازده قرن از شروع غیبت، هنوز پیروز این میدان، ابلیس و لشکریان انس و جن اویند که در کشاکش غیبت و ظهور، شب ظلمانی غیبت را تا هم اکنون امتداد داده اند.
از خود آغاز می کنم که اگر هر کس از خود شروع کند، امر فرج اصلاح خواهد شد. می خواهم به سوی تو برگردم. یقین دارم بر گذشته های پُر از غفلتم کریمانه چشم می پوشی؛ می دانم توبه ام را قبول می کنی و با آغوش باز مرا می پذیری؛ می دانم در همان لحظه ها، روزها و سال های غفلت هم، برایم دعا می کردی. من از تو گریزان بودم؛ اما تو هم چون پدری مهربان، دورادور مرا زیر نظر داشتی … العفو …. العفو!
این شکایت را به کجا بریم که نه تنها بی خبران دور از آبادی، حتی برخی مؤمنان و مقدّسان نیز شنیدن از غربت حضرت بقیة الله u را تاب ندارند؟! خدایا! عجب حجاب ضخیمی؟ چه غربت عجیبی؟!!
آری! شاید گفتن از غربت امام عصر u کمی عجیب و غریب به نظر برسد! احتمالاً برخی خواهند پرسید: مگر امام زمان u هم غریب است؟ شاید برخی دیگر، به کار بردن این گونه تعابیر را فاقد مبنای اعتقادی و از موضع احساس و برخاسته از ذوقیات نویسنده بدانند. شاید برخی نیز اساساً طرح چنین موضوعاتی را خارج از عرف تلقّی کرده و آن را نپسندند؛چرا که ما به طور معمول، از غربت سایر ائمه u مطالب زیادی شنیده و می شنویم.
مولای متقیان حضرت علی
u را به حق، اول مظلوم عالم می دانیم.
هر ساله در ایام فاطمیه، یه یاد مصائب و مظلومیت حضرت زهرا سلام الله علیها اشک ماتم می ریزیم و باید هم این گونه باشد.
به هر مناسبت و در هر مصیبتی، بر مظلومیت سیدالشهدا u و اهل بیت مکرّمش می گرییم و باید بگرییم.
شنیدن نام قبرستان بقیع، غم و اندوه را بر دل هایمان می نشاند.
بر غربت امام موسی بن جعفر u در سیاه چال های بغداد اشک غم از دیدگان جاری می کنیم.
با تمام وجود، امام رضا u را « غریب الغرباء» می خوانیم.
امام دهم و یازدهم را «عسکریین» لقب داده ایم؛ حاکی از آن که این دو پیشوا تمام عمر را در پادگان خلفای عباسی محصور و تحت نظر بودند و مگر مظلومیتی بالاتر از این قابل تصور است؟
… اما به غربت امام زمان u کم تر اندیشیده یا اصلاً فکر نکرده ایم و این خود، اولین بیت از این مثنوی «هفتاد من کاغذ» است، ناآگاهی از غربت امام عصر u یا باور نداشتن غربت آن جناب یا غفلت از این غربت، اولین وجه از «غریبی» امام زمان u است.
در ادعیه و زیارات و روایات رسیده از پیشوایان معصوم u تعابیر عجیبی راجع به غربت و مظلومیت امام دوازدهم u به چشم می خورد و چنان تکان دهنده که ذهن انسان را به این واقعیت نزدیک می کند که غریب غریبان، به ویژه در این دوران، وجود مقدّس قطب عالم امکان حضرت ولی الله الاعظم u است.
آشتی با امام عصر u از دکتر علی هراتیان
صفحات: 1· 2