مرا گدای تو بودن ز سلطنت خوش تر
امیرالمؤمنین حضرت علی «علیه السلام» به این مضمون می فرمایند: ما قبل از آنکه چیزی به شما بگوییم خود به آن عمل کرده ایم.
من از کسانی بودم که شیفتهی اخلاق روحانی که با همسرش برای تبلیغ به محل ما آمده بودند شدم رفتار و کردارشان به طوری بود که مرا به سمت این قشر کشاند آنها رفتارشان با مردم خیلی گرم و صمیمی بود و چیزی که مرا بیشتر به خودش جلب می کرد زندگی پرمهر و صفای آنها و احترامی بود که به یکدیگر می گذاشتند من که تا آن موقع از نزدیک زندگی یک طلبه و بایدها و نبایدهای رفتاری او را ندیده بودم برایم چیز جدیدی بود و این را درک می کردم که زندگیشان متفاوت است. و این اولین جرقه ای بود که باعث شد من با این قشر آشنا شوم و به لطف الهی این رابطه ادامه پیدا کرد تا این که اکنون بر سراین سفره بنشینم. چه جمع با صفا و بی ریایی، محیطی معنوی و پر از نشاط.
در این مدت که به حوزه می آیم حس عجیبی دارم هیچ وقت فکر نمیکردم آمدنم به حوزه چنین حس و حال و شور و شوقی در من به وجود آورد خوشحالم و خدا را شکر میگویم درطی این چند روز برکت آمدنم به حوزه در زندگی ام محسوس است و این را هم مطمئنم این حوزه یعنی حوزه زهرائیه با وجود فضای معنوی خاصی که دارد باعث وجود این حس و حال شده است. اما ترسی درون دلم نهفته است که گاهی خودش را نشان می دهد نکند دعوت نشده ام؟
نکند وقتی مولایم مرا ببیند رویش را برگرداند و بگوید: ای روسیاه درجمع سربازانم چه می کنی؟ تو لایق همنشینی با این ها نیستی؟ نکند نتوانم جوابگوی این مسئولیت بزرگ باشم؟! آقاجان یاری ام ده وظایف خود را به خوبی انجام دهم و در این راه لیاقت کسب کنم ان شاءالله.
مولای من از همان روز اول ورود به حوزه بزرگان حوزه ما را طلبه و سرباز شما می خوانند چه افتخاری بالاتر از این! با خود می گویم مرا چه به این حرف ها شاید خود می دانم که چقدر از شما فاصله دارم ولی هر چه هست از حوزه سردر آوردم امیدوارم با آمدنم بتوانم شما را بهتر و بیشتر بشناسم و به شما نزدیک تر شوم ان شاء الله.
به قول شهید بزرگوار سردار علی چیت سازیان که می گفتند: کسی می تواند از سیم خاردارهای دشمن عبور کند که از سیمخار دارهای نفس خود عبور کرده باشد امیدوارم به حق شهدا توفیق عبور از سیم خاردارهای نفس خود را داشته باشیم.
از آن زمان که براین آستان نهادم روی
فراز مسند خورشید جایگاه من است.
آزیتا احمدی