مردان بلیت فروش
روزگاری سعدی می گفت: ای مردان بکوشید! یا جامه ی زنان بپوشید!
و این هشداری بود برای مردان آن روزگار که اگر اهل کار نیستی بهتر است لباس زنانه بر تن کنی. شاید این بدترین حرفی بود که اگر به یک مرد زده می شد غرور او را جریحه دار می کرد.
آه سعدی! کجایی ببینی که مردان امروز ما خود در تلاش اند تا جامه ی زنانه برتن کنند و در عوض آن، جامه ی زنان را از تنشان در آورده اند، تعجب نکن حرف نگفته از مردان امروز بسیار است.
مردانی که غیرت از وجودشان رفته، مردانی که دختران و همسران خود را تبدیل به یک نمایشگاه بسیار کرده اند. تنها نقشی که در این میان بر عهده گرفته اند چیزی نیست جز بلیت فروشی این نمایشگاه. حتی برای بعضی ها تخفیف هم قائل می شوند و بدون بلیت اجازه ی دیدن می دهند.
نمایشگاه هایی که بازدیدکنندگان آن تمام شدنی نیستند فقط برای اینکه تکراری نشوند و دل را آزرده خاطر نسازند هر روز یا حداقل هفته ای یک بار چیدمان نمایشگاه را عوض می کنند و رنگ لعابی جدید به آن می زنند و آن به اصطلاح مردان بلیت فروش همچنان آرام و بی صدا نشسته اند.
با تو هستم، با تو که نامت را مرد نهاده اند! می دانی غیرت یعنی چه؟ می دانی غرور یعنی چه؟ با تو هستم با تو که خود را شیعه ی آل علی «علیه السلام» معرفی می کنی! می دانی ایشان درباره ی غیرت مرد چه فرموده اند؟ غیرت مرد را نشانه ی ایمان او می دانند. پس خودت را ببین و ایمانت را که چگونه است؟
غیرت یعنی همسرت فقط برای خودت باشد، برای چشمان خودت و نگاه های عاشقانه ات، نه برای چشم های هرزه ای که همه جا در کمین نشسته اند و همسران و دختران ما را نشانه گرفته اند.
بیا و برچسب بلیت فروش را که بر مردانگی تو سایه افکنده بردار. بیا و مردانگی ات را زنده کن، زنان ما غیرت می خواهند، غرور می خواهند. زنان ما مرد می خواهند.
زهرا نادعلی ،پایه اول