مادر مرا ببخش
05 خرداد 1390 توسط محمدی
مادر مرا ببخش که فراموش کردم، آن همه مهر و صفایت را.
مادر مرا ببخش که فراموش کردم آن وقتی را که نه ماه مرا با دل و جان پذیرا بودی و با تمام سختی و رنجی که می بردی، لحظه ای زبان به شکوه نگشودی.
وقتی که سخت ترین دردها را تحمل کردی تا مرا به دنیا بیاوری و خم به ابرو نیاوردی و با مهربانی مرا در آغوش گرفتی تا احساس آرامش کنم.
مرا ببخش که فراموش کردم هنگامی که بیمار می شدم، آسایش و خوابت را وقف بهبودی من می کردی و برای شادی من لبخند می زدی.
هنگامی که از مدرسه بر می گشتم، خانه را محیطی امن برایم ساخته بودی تا دل تنگی و خسته گی های بیرون را ازمن بگیری.
مرا ببخش که فراموش کردم….
مادرم مرا ببخش و برایم دعا کن.