پناه شیعیان
02 آبان 1391 توسط محمدی
اى کرامت وجود!
اى گل محمدى به عطر نامت آشنا !
اى کبوتر دلم هوايى محبتت !
خسته ام و دل شکسته ام ولی به درگه ِ نگاه تو امید بسته ام
ای طلوع سبز صبحگاه جمعه ها ! دل جدا ز ياد تو آشيانه اى خراب وبى صفاست.
اى تو صاحب زمان! اى تو صاحب زمين!
باز هم گشوده ام درى به روى انتظارِ تو ،
تا بگويمت ، هنوز هم به آن صداى آشنا ، چشم و گوش دوخته ام
ای کوچه باغ سبزِ آرزو ! سردی سرای من ، هميشه عاشق تو بوده است و هست.
آنکه در پى تو نيست ، کيست؟ آنکه بى بهانه تو زنده است ، در کجاست؟
ای پناه شيعيان ! اى تو معنى اميد ! تو بهانه ای برای زیستن ، دروجود کوچک منی.
قامتت بلند باد ، ای ، قامت بلند ِعاشقی و سايه ی بلند نام وياد تو ، بر دل و سرای عاشقان برقرار.
سیده منیره موسوی