حکمت های نهج البلاغه
حکمت 91:
راه درمان روان:
همانا این دل ها همانند بدن ها افسرده می شوند، پس برای شادابی دل ها، سخنان زیبای حکمت آمیز را بخوانید.
حکمت 91:
راه درمان روان:
همانا این دل ها همانند بدن ها افسرده می شوند، پس برای شادابی دل ها، سخنان زیبای حکمت آمیز را بخوانید.
شرکت دراین همایش برای کلیه عزیزانی که به کارهای پژوهشی علاقه مند هستندآزاد می باشد.
در پی درخواست طلاب جهت شرکت در فراخوان مقاله، مهلت ارسال آثار تا 10/09/1390 تمدید شد.
جلوه گر شد بار دیگر طور سینا در غدیر
ریخت از خم ولایت مى به مینا در غدیر
رودها با یکدگر پیوست کمکم سیل شد
موج مى زد سیل مردم مثل دریا در غدیر
هدیه جبریل بود الیوم اکملت لکم
وحى آمد در مبارک باد مولى در غدیر
با وجود فیض اتممت علیکم نعمتى
از نزول وحى غوغا بود غوغا در غدیر
بر سر دست نبى هر کس على را دید گفت
آفتاب و ماه زیبا بود زیبا در غدیر
بر لبش گل واژه من کنت مولا تا نشست
گلبن پاک ولایت شد شکوفا در غدیر
برای انسان های بزرگ بن بست وجود ندارد:
چون بر این باورند که : یا راهی خواهم یافت
یا راهی خواهم ساخت
پس بزرگ باش؛ یا پیدا کن یا بساز
زیبایی زمانی می آید که چادر آرامش جوانه می زند و غنچه ی عفاف شکفته می شود.
زیبایی زمانی می آید که حقیقت حجاب متولد می شود.
زیبایی زمانی می آید که انسانیت باریده و باغچه ی عفاف تو را به مهمانی فرا می خواند.
زیبایی زمانی می آید که باران ایمان در چمنزار سینه ها می چکد.
زیبایی زمانی می آید که آواز خداوند در زلالی لاله های گوشم طنین انداز می شود.
زیبایی می آید و تو با تبسم، آیه های خداوند را در دشت سینه ات تلاوت می کنی.
زیبایی آمده و تو با شرفت،سوار بر زورق شبنم زده ی ایمان می شوی، در دریای زیبایی می رانی و وقار صید می کنی.
و دریغا بر من که راکد مانده ام و روحم را در خودآرایی و ناز و کرشمه های شیطانی آلوده ام و جرعه ای از این هدیه ی ناب الهی نمی نوشم.
ماهنامه پیام زن، آبان 90
عید شما مبارک
عید شما مبارک
عید شما مبارک
عید شما مبارک
معنای لغوی:
قربان : نزدیک شدن، آنچه که در راه خدا تصدق کنند، مانند:شتر، گاو و گوسفند. .. و جانوری که قربانی کنند و عمل قربان کردن در عید اضحی قربانی: آنچه قربانی شود.
قربان کردن : ذبح جاندار برای تقرب به خدا.
معنای اصطلاحی:
قربانی: گوسفند یا شتری که در عید قربان ذبح شود و آن در غیر حج مستحب مؤکد است، چنان چه از حضرت رسول صل الله علیه و آله و سلم رسیده است: این که خداوند روز اضحی را عید قرار داد تا فقرا
امام صادق علیه السلام:
«خداوند به حضرت موسی وحی کرد: ای موسی حق شکر مرا به جا آور! موسی گفت: پروردگارا! چطور می توانم حق شکر تو را به جا آورم؟ در حالی که هر شکری که به جا آورم، آن شکر هم نعمتی است که تو به من عطا فرموده ای! فرمود: ای موسی! الان که دانستی آن شکرگذاریت هم از من است، مرا شکر کردی.»
آن بزرگی گفت با حق در نهان
کی پدید آرنده ی هر دو جهان
ای منزه از زن و فرزند و جفت
کی توانم شکر نعمت هایت گفت
پیک حضرت دادش از ایزد پیام
گفتمش از تو این بود شکر مدام
چون در این ره یا قدر بشناختی
شکر نعمت های ما پرداختی
سخن آشنا در شرح عرفانی، اخلاقی نهج البلاغه، خطبه 1 ، ص31
دعای عرفه، دعای پیدا کردن معرفت است که هر کس حتی یک بار در زندگی بخواند و درک کند، آنچنان لذتی می برد که حاضر نیست آن را با تمام دنیا عوض کند. معنای قسمتی از این دعا را بخوانید و درک کنید: نجاتم ده از ترس و هراس دنیا و گرفتاری های آخرت، خدایا نفسم را بی نیاز و غنی قرار ده، در قلبم یقین ایجاد کن و در عملم اخلاص، در چشمم روشنی، بصیرت و در دینم بینایی قرار ده.
می زنم امروز در کوی تولاّیت قدم تا بگیری دست این افتاده را فردا جواد
در گلستان محمد، نخل سرسبز رضا میوه قلب علی، ریحانه زهرا جواد
مظلوم تر از جواد، بغداد نداشت آن مظهر داد، تاب بیداد نداشت
می خواست که فریاد کند تشنه لبم از سوز عطش، طاقت فریاد نداشت
همان طوری که فوتبال یک بازی و سرگرمی است، زندگی دنیا هم یک بازی وسرگرمی است.
قرآن می فرماید: زندگی دنیا چیزی جر بازی و سرگرمی نیست.
1 در هر دو، لحظه ها مهم و سرنوشت ساز است، زیرا بسیار می شود که در لحظه های آخر، سرنوشت مسابقه تغییر می کند.
2 در هر دو عاقبت کار مهم است. در زندگی دنیا هم عاقبت به خیری مهم است، چه بسا افرادی که با ایمان و مذهبی بودند و در آخر عمر کافر یا فاسد شده اند.
3 در هر دو دفاع وجود دارد. همان طوری که هر یک از افراد یک تیم از خود دفاع می کنند وکسی به تیم خود آسیب نمی رساند. باید تلاش نمود تا در دنیا از مکتب و ارزش های خود دفاع کنیم.
4 اگر در فوتبال دوپینگ و هر خدعه و فریب دیگری ممنوع است.در زندگی دنیا نیز برای زندگی شرافتمندانه و انسانی ، دروغ و مکر و خدعه ممنوع است.
من از خدا خواستم به من توان ونیرودهد
و او بر سر راهم مشکلاتی قرار داد تا نیرومند شوم.
من از خدا خواستم به من عقل و خرد دهد
و او پیش پایم مسایلی گذاشت تا آنها را حل کنم.
من از خدا خواستم به من شهامت دهد
شبى تنها
ميان اين همه رؤيا
تو را ديدم…
تو را با قامتى زيبا
ميان دشتى از گلها
كنارت بحر آبى رنگ
و دستانت پر از گلبوته هاى نور
پر از گلبرگ ياس و سوسن و مريم
و من سر تا به پا حيرت
دلم سنگين از اين غمها
از اين دنيا
كه ناگه
آهويى رعنا
در آغوش تو شد آرام
صدايى از دل دريا
چنين مى خواند:
به قربان پناه گرمت اى مولا!
تمام صورتم را اشك ها پر كرده بود، آرى
چنين رؤيا مرا واداشت
كه بنويسم:
به قربان پناه گرم تو آقا!
مليحه طاهرى عمرانى
تاكنون سه سنگ مرقد بر مزار حضرت رضا (عليه السلام) نصب شده كه هر كدام ارزش تاريخي خود را دارند. قديميترين آنها، سنگ مرمري با ابعاد40*30 و قطر6 سانتيمتر است كه در اوايل قرن ششم بر مزار امام (عليه السلام) نصب شد. اين سنگ از نفايس بسيار ارزشمند موزه آستان قدس رضوي است كه از نظر تاريخي و نوع خط آن كه كوفي شكسته است، اهميت فوق العادهاي دارد. سه كتيبه در حاشيه سنگ و يك كتيبه در سطح محرابي شكل آن نقش بسته است.
متن زير بر سطح سنگ جديد مرقد امام رضا (عليه السلام) حك شده است:
«هذا هو المرقد الشريف للامام التقي النقي الصديق الشهيد، وارث الانبياء والمرسلين، ثامن الائمة المعصومين من اهل بيت رسول رب العالمين، حجة الله علي الخلق اجمعين، سيدنا و مولانا ابي الحسن الرضا علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين.
در روز پنج شنبه همایشی با عنوان سحاب رحمت از سوی مدارس علمیه ی خواهران برای ورودی های سال 90 برگزار گردید. در این همایش سعی شد برای این عزیزان ایجاد انگیزه شده و آن ها را برای تلاش مضاعف آماده کنند و از مهمانان عزیزی همچون آیت الله ابطحی و خانم یزدان پناه دعوت به عمل آمد تا با سخنان گرانقدرشان ما را در این هدف یاری رسانند.
دهه کرامت بر تمامی دوستداران
آل محمد صل الله علیه و آله و سلّم مبارک باد.
به نام خدا
فصل شکوفایی
همینکه پنجره را گشودم، چشمم به آبی آسمانی که بالای سرم پهن و دستان با وسعتش را باز کرده بود افتاد همان آسمانی که جایگاه مقدس ره جویان راه دین را به یادم آورد که چقدر زیبا و دوست داشتنی اند همچون آسمان پر از هیاهو، پر از ستارگان ریز و درشت با نورانیت های کم و زیاد.
آنهایی که
باز هم در دل جنون آغاز شد / زخم میدانهای مین ابراز شد
باز هم مجنون لیلایی شدیم / بعد عمری باز شیدایی شدیم . . .
هفته دفاع مقدس مبارک
فرصت های زندگی را هم می توان «رفو» کرد.
از «فرسایش عمر» هم می توان جلوگیری نمود.
به شرط آنکه نقاط آسیب پذیر یا آسیب دیده را بشناسی متوجه ضرر و خطر شوی. و گرنه، کسی که در ارزیابی زندگی و شخصیت خویش، دیدگاه روشنی از وضعیت خود ندارد، و نمی تواند خود را تجزیه و تحلیل کند، امیدی هم نیست که برای مرمّت آسیب ها و فرسودگی استعدادهایش فکری کند.
چه کسی بیشتر غصه می خورد؟
ای خدا ای فاتح هر مشکلم / وی همه آرامش جان و دلم
بشنو از دل راز یک بی آبرو / ده مجال گفتگویم ، گفتگو
در شب احیا به تو رو کرده ام / خویش را با توبه همسو کرده ام . . .
در شب قدر ، شب های زیبای دعا از خدا چه خواهی خواست؟
میلاد کریم سبزپوش آل فاطمه، تنهاترین سردار لشکر حیدر و غریب شهر پیامبر تهنیت باد.
گفتم چرا دعا کنم؟
گفت: « اَنتم الفُقراءُ الی الله وَ الله هُو الغَنیُّ الحَمید» سوره فاطر آیه 15
(همگی) نیازمند به خدایید و او بی نیاز و شایسته ی ستایش است.
گفتم: اگر دعا کنم چه می شود؟
گفت:« ما یَعبَؤُا بکُم رَبَّی لَو دُعاؤُ کم » سوره فرقان آیه 77
پنج سفارش از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم
مردی به نام (ابو ایوب انصاری) محضر پیغمبر صل الله علیه و آله و سلم رسید و عرض کرد:
یا رسول الله! به من وصیتی فرما که مختصر و کوتاه باشد تا آن را به خاطر سپرده و عمل کنم.
پیغمبر فرمود:پنج چیز را به تو سفارش می کنم:
1- از آنچه در دست مردم هست نا امید باش! چه این که، براستی آن عین بی نیازی است.
2- از طمع پرهیز کن! زیرا طمع فقر حاضر است.
3- نمازت را چنان بخوان که گویا آخرین نماز تو است و زنده نخواهی ماند تا نماز بعدی را بخوانی.
4- بپرهیز از انجام کاری که بعداً به ناچار از آن پوزش طلبی.
5- برای برادرت همان چیزی را دوست بدار که برای خودت دوست داری.
بحار، ج 74 ،ص168
اَلحَمدُ لله الّذی جَعَلَ مِن تِلکَ السُّبُل شَهرَهُ شَهرَ رمضان، شهر الصّیام و شَهرَ الاسلام شهر الطور شهر التّمحیص و شهر القیام، الّذی اُنزلَ فیه القرآن هدیً للناس و بینات من الهُدی و الفرقان.
سپاس خدایی را که یکی از راه های احسانش را ماه رمضان قرار داد، ماه صیام و روزه، ماه اسلام، ماه پاکیزگی، ماه تصفیه و پاک کردن و ماه قیام و ایستادن، ماهی که در آن قرآنی نازل شد که هدایتی برای مردم است.
ماه خدا، ماه سخن گفتن خدا
ماه مردم، ماه بیدار شدن مردم، ماه بیدار کردن مردم، ماه آگاه کردن آن ها که نمی دانند، و ماه تذکر دادن به آن ها، که می دانند، ماه بر انگیختن آن ها که نشسته اند،و ماه باز گرداندن آن ها که برگشته اند، ماه نیرو دادن به فریادی که در حال شکستن است، ماه کمک کردن به پرنده ای که در حال سقوط است، و ماه به پرواز در آوردن مرغی که از پریدن عاجز است، ماه گره کردن مشت هائی که باز می شوند، و قدم هائی که آهسته می گردند،ماه بسیج کردن سپاهی که متفرق است، و تحریک کردن لشکری که در حال فرار است.
ماه متذکر ساختن تو که اگر چه آگاه باشی و آزاد، از هر ننگی و حقارت هر بندی، و بردگی هر نیازی، اما، اسارت ماندن، محکومیت زنده بودن و دام تن، به مرور زمان فلسفه ی ماندنت را دگرگون می سازد……
روزه گرفتن …
یعنی پیکاری درونی جهت آماده شدن، برای پیکارهای سخت بیرونی که رمضان کلاس آموختن است، کلاسی در قلب اجتماع، و معلمانش همه پیامبران خدا، از ابراهیم تا محمد، و همه ی امامان شیعه، از علی تا مهدی،و همه ی رهبران به حق مردم، از آغاز تا امروز و تا همیشه، و کتابش قرآن است، سخن خدای مردم برای رهائی و نجات مردم، کلاسی به فرمان خدا،وشاگردانش همه ی مردم، مردمی که باید آگاه شوند از بند جهالت ها، و باید بیدار شوند از افسون رویاها و غفلت ها، و رمضان، اردوگاه مهیا شدن است، برای پیکار، پیکاری رهائی بخش، از ستم ستمکاران و ظلم بیدادگران، اردوگاه آموزش پیکار است، سربازانش توده ی مردم، و افسرانش بهترین فرزندان مردم.
قسمت دوم
1. از مراقبات این ماه، توسل در شب اول است.مهمترین کاری که سالک باید انجام دهد این است که در شب اول ماه به یکی از معصومین علیهم السلام که حامی و نگهبان آن شب است، مراجعه و با چهره ی آبرومند و نورانی او نزد پروردگارش، به درگاه خدا روی آورد.
2. از مراقبات این ماه، انجام دادن متناسب نوافل و مستحبات است. سزاوار است که سالک حال خود را بررسی و نشاط ، کسالت، کار، فراغت، نیرو و ضعف خود را نسبت به نوافل و مستحبات سنجیده و بعد از مراعات حال خود، به ترتیب، بهترین ها را انتخاب کند. در روایات زیادی آمده است که نوافل در این ماه، بیش از هزار رکعت است.
3. از کارهای مهم در این ماه، قرائت قرآن، دعا و ذکر است که باید از هر کدام مقدار معینی انتخاب و در هر روز انجام شود. دعای «ابی حمزه ثمالی» را نیز باید به اندازه ای که می تواند، در تمام شب ها یا یک شب در میان بخواند. هر روز یکی از دعاهای روز را خوانده و برای توفیق در شب قدر و شب عید فطر زیاد دعا نماید و نباید در روزهای جمعه، نمازی را که روایت شده است ترک نماید. از مهمترین دعاها در شب و روز، دعا برای ولیّ امر، خلیفه ی خداوند، امام زمان عج الله تعالی فرجه می باشد. و باید برای پدر، مادر، معلمین، برادران دینی،نزدیکان، همسایگان و هر کسی که حقی به گردن او دارد همچنین تمام مؤمنین، دعا و استغفار نموده و آنان را در دعاهایی که برای خود می نماید، شریک کند.
4. از اعمال مهم این ماه، غسل در شب و روز اول و شبهای فرد است. در روایت آمده است: «کسی که شب اول ماه رمضان، در رودی جاری غسل کرده و سی مشت آب بر سرش بریزد، تا ماه رمضان آینده پاک می شود» و «کسی که در اولین روز سال، در آب جاری غسل کرده و سی مشت آب بر سرش بریزد، این عمل، داروی یک سال او خواهد بود».
5. خوردن سحری مستحب است. روایت شده است : «سحری بخورید، گرچه جرعه ی آبی باشد، توجه داشته باشید که خدا بر کسانی که سحری می خورند، درود می فرستد.» باید به نیت استحباب سحری نزد خدا و نیرو گرفتن بر عبادت ها در طول روز، سحری خورد.
آداب ماه مبارک رمضان
قسمت اول:
از امیرمؤمنین علیه السلام روایت شده است: «نگویید رمضان؛ زیرا نمی دانید رمضان چیست؟ اگر کسی گفت، باید صدقه داده و روزه بگیرد؛ همان طور که خداوند فرموده است بگویید ماه رمضان.»
در اینجا گوشه ای از آداب این ماه مبارک و ماه مهمانی خدا را ذکر می کنیم:
1. مستحب است که در سحر و افطار، قبل از شروع و بعد از گفتن بسم الله الرحمن الرحیم سوره قدر خوانده شود.
2. بهترین دعایی که خوب است قبل از افطار خوانده شود، دعایی است که در اقبال آمده و مفضل بن عمر آن را روایت کرده است: «اَللّهُمَّ رَبَّ النُّور العَظیم …».
3. از مراقبت های ماه مبارک رمضان، پاک کردن دل با توبه ی صادقانه است.
4. از دیگر مراقبت های این ماه، پاکیزه نمودن مال با دادن خمس است تا غذا، لباس، مکان و هر چیزی که روزه دار در آن دخل و تصرّف می کند، پاک شود.
5. باید برای شروع خوب سال، تلاش کند. روایات زیادی داریم که: «ماه رمضان، ابتدای سال است؛ اگر انسان در این ماه، خود را سالم نگه دارد، تمام سال سلامت خواهد ماند.»
داستان حاکم مؤمن و مشرک
در روایتی از حضرت امام صادق علیه السلام جریان شگفت انگیزی نقل شده است که: حضرت امیرمؤمنان علیه السلام به عبدالله بن یحیی فرمود: از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم شنیدم که می فرمود: در زمان گذشته دو پادشاه بزرگ در گوشه ای از زمین حکومت می کردند که یکی از آن دو فرمانبردار و مطیع خدا و مؤمن بود و دیگری کافر که به آشکارا با دشمنان خدا دوست و با دوستان خدا دشمن بود.
پادشاه کافر مریض شد و
صفحات: 1· 2
آقای من!
مولای غریب و تنهای من! مضطرّ فاطمه علیها السلام!
اسیر آل محمد r ! پدر مهربان اهل عالم!
می خواهم غربتت را حکایت کنم؛ غربتی که دوازده قرن است ریشه دوانیده؛ غربتی که اشک آسمان و زمین را جاری ساخته؛ غربتی که حتی برای برخی محبّانت، غریب و ناشناخته است؛ غربتی که اجداد طاهرینت پیش از تولد تو بر آن گریسته اند.
متحیّرم کدامین مصراع از این مثنوی «هفتاد من کاغذ» را بازخوانی کنم؟
کدام سطر، کدام صفحه و کدام فصل از مجلّدات این کتاب قطور را باز نویسم؟
من از تصویر این غربت و غم ناتوان ام.
صفحات: 1· 2
بی مقدمه
حجاب، گویای انتخاب یک عقیده است و آدمی، عقیده و مرام را با دو خصیصه (شناخت) و (انتخاب) بر می گزیند، بدان می بالد و بر اساس آن زندگی می کند و تمامی رفتارهای خود را بر اساس آن شکل می دهد. هر چه شناخت و اختیار انسان ، عمیق تر شود، عقیده و مرام او نیز پایدارتر است. حجاب نیز این چنین است؛ یعنی محصول شناخت و بینش هایی است که (زن) از هستی، انسان، روابط اجتماعی و چگونگی تکامل و رشد صحیح خود دارد. او بدین باور رسیده است که با پوشش دادن به خود، سیر معنوی جامعه را سرعت می بخشد و مانعی بر سر راه به وجود نمی آورد، چرا که هر کس – چه زن و چه مرد – جاذبه های ثروت، شهرت، مقام و یا بدن را به چشم دیگران آورد، رهزنی کرده و آدمیان را از مسیر رشد و فلاح باز داشته است. مشغول داشتن انسان ها به جاذبه ها و به نمایش گذاشتن آن، چشم و دل انسان های کم ظرفیت را کور می کند. و از نور معرفت محروم می دارد؛ از همین رو است که (حجاب) و (پوشش) واجب شده است. این چنین پوشش، برای سیه دلانی که به (فلاح) و (رستگاری) نمی اندیشند و در صدد تاراج سرمایه و جاذبه ها هستند،همیشه مانع بزرگی بوده است، از این رو در طول تاریخ همواره در صدد کشف حجاب از زنان بوده اند. غرب، بی دلیل با چادر و اساساً حجاب، مقابله و مبارزه نمی کند، بلکه غرب با حجاب به عنوان یک اخلاق،(اخلاق اسلامی)، مبارزه می کند.
در واقع، حجاب، به معنای طرفداری از اسلام و رفراندم بر علیه اخلاق فاسد استکباری است که بر آمده از اخلاق ترویج یافته از سوی انبیاء می باشد.
آشتی با امام عصر
مولای من! آرزو داشتم مرا عبدالمهدی می نامیدند. دوست داشتم از همان اول، اذان عشق تو را در گوشم زمزمه کرده بودند، ای کاش از ابتدا مرا برای تو نذر کرده، حلقه ی غلامی ات را برگوشم افکنده بودند! کاش کامم را با نام تو بر می داشتند و حرز تو را هم راهم می کردند!
مهدی جان! دوست داشتم با نام نامی تو زبان باز می کردم، ای کاش آن اوایل که زبان گشودم، نزدیکانم مرا به گفتن « یا مهدی » وا می داشتند!
ای کاش مهد کودکم، مهد آشنایی با تو بود، کاشکی در کلاس اول دبستان، آموزگارم، الف بای عشق تو را برایم هجی می کرد و نام زیبای تو را سرمشق دفترچه ی تکلیفم قرار می داد.
در دوره ی راهنمایی، هیچ کس مرا به خیمه ی سبز تو راه نمایی نکرد.
در سال های دبیرستان، هیچ کس مرا به خیمه ی سبز تو راه نمایی نکرد.
صفحات: 1· 2
عفت زن مایه احترام و شخصیت اوست
ما که روی حجاب این قدر مقیدیم، به خاطر این است که حفظ حجاب به زن کمک می کند تا بتواند به آن رتبه معنوی عالی خود برسد و دچار آن لغزش های بسیار لغزنده ای که سر راهش قرار داده اند، نشود. عفت زن، مایه احترام و شخصیت اوست. این مسأله حجاب و محرم و نا محرم و نگاه کردن و نگاه نکردن، همه به خاطر این است که قضیه در این بین سالم نگه داشته شود. اسلام به مسأله عفاف زن اهمیت می دهد. عفاف مخصوص زنان نیست؛ مردان هم باید عفیف باشند. مسأله حجاب، به معنای منزوی کردن زن نیست. اگر کسی چنین برداشتی از حجاب زن داشته باشد، برداشتش کاملا غلط و انحرافی است. مسأله حجاب، به معنای جلوگیری از اختلاط و آمیزش بی قید و شرط زن و مرد در جامعه است. این اختلاط، به ضرر جامعه و به ضرر زن و مرد - بخصوص به ضرر زن - است.
عفت زن مایه احترام و شخصیت اوست
ما که روی حجاب این قدر مقیدیم، به خاطر این است که حفظ حجاب به زن کمک می کند تا بتواند به آن رتبه معنوی عالی خود برسد و دچار آن لغزش های بسیار لغزنده ای که سر راهش قرار داده اند، نشود.
عفت زن، مایه احترام و شخصیت اوست. این مسأله حجاب و محرم و نا محرم و نگاه کردن و نگاه نکردن، همه به خاطر این است که قضیه در این بین سالم نگه داشته شود. اسلام به مسأله عفاف زن اهمیت می دهد. عفاف مخصوص زنان نیست؛ مردان هم باید عفیف باشند.
مسأله حجاب، به معنای منزوی کردن زن نیست. اگر کسی چنین برداشتی از حجاب زن داشته باشد، برداشتش کاملا غلط و انحرافی است. مسأله حجاب، به معنای جلوگیری از اختلاط و آمیزش بی قید و شرط زن و مرد در جامعه است. این اختلاط، به ضرر جامعه و به ضرر زن و مرد - بخصوص به ضرر زن - است.
آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد
شاید دعای مادرت زهرا بگیرد
من گریه میریزم به پای جاده ات تا
آیینه کاری کرده باشم مقدمت را
اول ضمیر غائب مفرد کجایی
ای پاسخ آدینه های پر معما
حتمی بی چون و چرا برگرد شاید
راحت شویم از دست اما و اگر ها
آقا نماز جمعه این هفته با تو
پای برهنه آمدن تا کوفه با ما
آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد
شاید دعای مادرت زهرا بگیرد
پایان شبهای بلند انتظاری
آیا برای آمدن میلی نداری ؟
من نذر کردم خاک پایت را ببوسم
آیا سر این بنده منت میگذاری
من دل ندادم تا که روزی پس بگیرم
میخواستم پیشت بماند یادگاری
آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد
شاید دعای مادرت زهرا بگیرد
اشکها بین که از این خنده بدامان دارد / ای سلیل اشرف اولاد آدم السلام
بهین جشن و سرور شیعیان است / دیگر زنخل رسالت پدید شد ثمری
سرور معنوی بر پاست هر جا / سلام ای صفای دل عاشقان . . .
دامن علقمه را عطر گل یاس یکی است
قمر بنی هاشمیان در همه ناس یکی است
سیر کردم عدد ابجد و دیدم به حساب
نام زیبای اباصالح و عباس یکی است
سلام اى چارمین نور الهى
کلیم وادى طور الهى
تو آن شاهى که در بزم مناجات
خدا مى کرد با نامت مباهات
تو را سجاده داران می شناسند
تو را سجده گزاران می شناسند
شأن انسان درایمان و هجرت و جهاد است و هجرت مقدمه جهاد فی سبیل الله است. هجرت، هجرت از سنگینی هاست و جاذبه هایی که تو را به خاک می چسباند. چکمه هایت را بپوش ، ره توشه ات را بردار و هجرت کن. حضرت امام حسین علیه السلام در صحرای کربلا انتظار تو را می کشد….
شهید مرتضی آوینی
تقصیر ماست غیبت طولانی شما
بغض گلو گرفته ی پنهانی شما
بر شوره زار معصیتم گریه می کنی
جانم فدای دیده ی بارانی شما
ای سینه ی مجروح ما مجروح طول غیبتت
در بعثت جدت همه چشم انتظار بعثتت
خورشید مکه کی رسد صبح طلوع نهضتت
بت های عالم بشکند با دست عزم و همتت
خدا گفته این ماه،ماه منه،بله! صحبت از ماه رجب است، ماهی که وقتی به خونه ی دلت پا می ذاره، دلتنگیت نسبت به رمضان بیشتر می شه، آخه بین رجب و رمضان یه ماه بیشتر فاصله نیست. حاج آقا ملکی تبریزی در مورد این ماه این طور می گه: باید در ماه رجب جنبه ی عبادات را بر تحصیل و کارهای دیگر غلبه داد و روح خودسازی و سیر و سلوک را تقویت کرد، با همه ی این حرفا بهتره که خونه را آب و جارو کنی و سیاهی ها را باچند قطره اشک پاک کنی تا وقتی ماه شعبان از راه می رسه آماده ی آماده باشی؛ آماده باشی تا به خونه ی پیامرت سری بزنی و تولد دو تا عزیز را بهش تبریک بگی؛ می تونی سرای زندگیت را پر کنی از این مهمونی ها، مثلا می تونی یه شاخه گل برای مادرت پاگشا کنی، یه مهمونی بگیری و با تموم احساست بهش بگی که دوسش داری و با تموم قلبت آرزو کنی که با بهترین مادر دنیا همنشین بشه. یا اینکه می تونی با خودت عهد کنی مادر خوبی باشی، مادری که با الگو گرفتن از خیر النساء دو عالم سعی می کنه بچه هاشو با عشق حسن و حسین بزرگ کنه از علم باقر علیه السلام براش بگه و هدایت هادی علیه السلام را نشونش بده.اون وقته که جای تموم سیاهی را نور می گیره، نوری که اشعه هاش پر از معرفت؛ وقتی معرفت از راه رسید، همه ی کارات رنگ سبز خدا را به خود می گیره، اونوقت تو هم آسمونی می شی، چشمات به رنگ ابر می شه، گاهی وقت ها می باره، گاهی وقتها فقط فقط خوبی ها را می بینه و همه ی وقت ها تنها چیزی که براش تماشایی می شه نگاه به خداست خدایی که ماه رجب به نام اونه.
راه های نجات از دست شیطان
1- پناه بردن به خدای متعال ( وَ اِمّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَیطانِ نَزغٌ فاستَعذ بِالله.) فصلت / 36 : پس هرگاه از وسوسه شیطان به تو رنجی رسد به خدا پناه ببر.
2- توکل به خداوند ( اِنَّه لیسَ لهُ سُلطانٌ عَلَی الَّذینَ آمَنوُا وَ عَلَی رَبّهِم یَتَوَکَّلوُن.) نحل/ 99 : همانا شیطان نسبت به کسانی که به خدا ایمان آورده اند و بر او توکل می کنند تسلط ندارد.
3- در شب و روز به یاد خدا بودن.
4- در سحرها استغفار کردن.
5- از ترس خدا گریه نمودن .
6- روزه گرفتن.
7- صدقه دادن.
8- دوست داشتن برای خدا.
9- مواظبت بر انجام عمل صالح.
10- از گناهان طلب استغفار کردن.
گرفته شده از کتاب آداب الطّلاب از شاکر برخوردار فرید
اگر طلبه و روحانی ما برای استخدام درس خواند، به درد عالم روحانیت نمی خورد. طلبه باید درس بخواند تا فقیه و واعظ و محقق و مدرس و کتاب نویس و ملای فلان محل و فلان شهر، مردمی و در اختیار مردم باشد، و الا اگر برای استخدام درس بخواند، پس همان روحانیت وابسته است که …
دارت ها استادان موفقیّت
1- دارت های ما محدودند ×یادمان باشد نمی توانیم بی نهایت دارت داشته باشیم (نماد : کارهای روزانه)
2- تعداد بازی های ما محدودند × یادمان باشد تا ابد و آخر شب نمی توانیم دارت بازی کنیم.
3- بعد از پرتابی امتیازمان را ببینیم.
4- حواسمان باید به مرکزی ترین حلقه باشد × همیشه به مهم ترین کارهایمان باید خیره شویم.
5- باید برای پرتاب دارت نیروی خوبی صرف کنیم چون اگر نیرو مناسب نباشد تیر به خطا می رود.
6- وقتی برنده ایم ه بیش ترین امتیاز را بیاوریم × امتیازاتمان نسبت به قبل بهتر باشد.
7- همیشه رکوردتان را داشته باشید × طوری بازی کنید که حس پیشرفت پیدا کنید.
8- داشتن یک همبازی باعث نشاط بیش تر بازی می شود × اینطوری حس برنده شدن پیدا می کنید.
9- شرط بندی اکیدا ممنوع است × در صورت شرط بندی ما به خاطر به دست آوردن چیز دیگری بازی می کنیم که در این صورت معصومیت بازی از بین می رود.
10- روش های زیادی برای پرتاب داریم ولی مهم به هدف خوردن است.
11- سیبل ما باید نه زیاد دور باشد نه زیاد نزدیک.
12- دارت ها باید از طرف تیزشان پرتاب بشوند و در یک جهت واحد حرکت کنند × کارهای روزانه ما باید با سرعت عمل و کیفیت بالا انجام بشوند.
13- آن قدر تمرین و تلاش کنیم تا همیشه یک برنده باشیم × ما باید در زندگی همیشه برنده باشیم.
14- حریف بازی و شرایط بازی را سخت تر و سخت تر کنیم × در صورتی که سخت ترین چیز را فتح کردید به فتح چیز دیگری بیاندیشید که در این صورت همیشه در حال آزمون مهارت ها و توان خودتان می باشید.
آوای چلچله ها بر پیکر مرده ی زمین شور حیات می دهد و نوای چکاوک ها در گوش ها، آهنگ طرب می نوازد. شمیم عطر اطلسی ها با نغمه خوانی قناری ها در آمیخته و رایحه ی یاس و نسترن عالم را مست سر مستی نموده. هیاهو ها شکننده ی بغض سکوت اند و زمزه ها خبردار خبری مسرور. خبر تولدی از جنس نور، تجلی ظهور و تعالی حضور. خبر از نزول کوثر بر قلب رسول.
امروز زمین لحظه شمار وصال با آسمان است. گلعزاران چشم به راه قدوم میهمانی هستند آسمانی و از فرط شوق دیدار و اشتیاق وصال، شبنم اشک بر گلگونه های لاله و آلاله می تراوند. امروز نورانی ترین آیات نور نقش بند قلب آفتاب می گردد و زمین لباس فخر می پوشد و رخ در جامه ی مباحات می کشد به زمان. مبارکه ای از عرش بر فرش و از افلاک بر خاک قدم می نهد که به برکت وجوش ، هستی قوام از هستش می یابد و کوثر وحی در شأن وجودش شأن نزول « إنا اعطیناک الکوثر ».
در صور دمیده می شود مژده زمین و آسمان در سراسر جهان و به شکرانه حلادت این وصال و به یمن قدوم محبوبه رحمان؛ مطربان آهنگ طرب سر می دهند، می فروشان بساط عشق می گسترندو باده نوشان جرعه نوش باده ی سر مستی می گردند.
به یمن قدوم و برکت نفس این مولود آسمانی ، بقا در نسل آفتاب استمرار به حیات تداوم می یابد و به پاس و سپاس نبأ عظیم اعطای کوثر بزرگ مرد تاریخ عالم بشریت امر به « فصلّ لربّک و انحر».
تلألؤ خورشید جهان آرا در برابر آذرخش گلخنده های محمد صل الله علیه و آله و سلم به سوسو افتاده و در برابر عظمت عظیمه آفرینش سر تعظیم فرود آورده تا از انوار جمال و الطاف کمالش نور برگیرد.
و خدایا!
تو چه زیبا غم از صفحه ی دل محمد صل الله علیه و آله و سلم پاک می کردی، آنگه که با نوای دلنشین وحی روحش را صفا و قلبش را جلا می دادی و خیل ملائک هم صدا و هم نوا با ملک وحی با کلام یا محمد « إن شانئک هو الأبتر ». وجودش را تسلی می دادند و لبخند را نقش بند نقش لبانش می ساختند.
آری محمد صل الله علیه آله و سلم باقی ماند و جاوید چون خداوند برای او کوثر آفرید.
سلام بر فاطمه ، قدسیه ی عالمین، حور العین، جنة المأوای کونین، او که گرچه خود سایه نشین آفتاب حسن نبوی و دلداده ی بی سرو سامان علوی ، و معشوقه ی ربّ ازلی است اما در سایه سار انوار پرفروغ و جودش ستاره هایی درخشیدند از جنس نور، به وسعت بیکران هستی ، در ظلمتکده ی زمان، در آسمان لاینتهی زمین، او که در آغوش پرمهرش لاله های عاشقی روئیدند که هر یک در ره عشقبازی باربّ العشق خویش جان نهادند در مذبحه ی بندگی و مسلخ عاشقی و قربانی نمودند اسماعیل جان را و ذبیح کوی یار گردیدند.
همان عرشیان و افلاکیان لاهوتی که چند صباحی میهمان زمینیان بودند در ممرّ زمان.
درود و تحیت فراوان بر او که طلیعه ی فجر صادق طلعت گرفته از سوز مناجات های شبانه اوست. او که دل گرو نهاده در مهر بندگی یار و سجاده نشین کوی وصل گردیده در حلاوت وصال.
تحیت بی پایان بربضعه دل رسول و همه ی آنان که دل نهاده در گرو مهرش و صیقل دادند در پرتو عشقش دلهاشان را از هر گونه زنگار و قلبهاشان را از هر گونه غبار زلال گردیدند همچون آب و صیقل یافته چون آئینه و شکستند آینه ی نفسشان را و نوشیدند آب حیات را و اینگونه جاوید ماند نامشان بر سر هر کوی و برزن تا همیشه دوران در همه ی قرون و اعصار .
سلام بر تو ای فاطمه! ای سرور زنان هر دو سرا.« یا سیدة نساءالعالمین » ای قوه ی قرة العین الرسول، یا سیدتنا و مولاتنا إنا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیهة عندالله اشفعی لنا عندالله.»
سلام بر تو فاطمه ، مادر نمونه و تمامی مادرانی که دست ها از دستبوسی دستان گرم و نوازشگر مادرانه شان کوتاه گردیده و بزم عیش جشن میلاد در غم فراغشان با مروارید اشک آذین گردیده. سلام به روح پاک و ملکوتی مادرم. او که در مدت کوتاه عمر خویش سر بر آسمان مهر دلدار فرود آورده و دل به عشق یار گره کرده و تار و پود وجودش با مهر وجودش عجین گردیده سر انجام در روز میلاد دخت نبی جسمش میهمان خاک گردید و روحش طایر افلاک.
امید که در ظل همنشینی یار میهمان خان گسترده و رحمت دادار گردد. إن شاء الله.
ریحانه چهره ساز
مادر مرا ببخش که فراموش کردم، آن همه مهر و صفایت را.
مادر مرا ببخش که فراموش کردم آن وقتی را که نه ماه مرا با دل و جان پذیرا بودی و با تمام سختی و رنجی که می بردی، لحظه ای زبان به شکوه نگشودی.
وقتی که سخت ترین دردها را تحمل کردی تا مرا به دنیا بیاوری و خم به ابرو نیاوردی و با مهربانی مرا در آغوش گرفتی تا احساس آرامش کنم.
مرا ببخش که فراموش کردم هنگامی که بیمار می شدم، آسایش و خوابت را وقف بهبودی من می کردی و برای شادی من لبخند می زدی.
هنگامی که از مدرسه بر می گشتم، خانه را محیطی امن برایم ساخته بودی تا دل تنگی و خسته گی های بیرون را ازمن بگیری.
مرا ببخش که فراموش کردم….
مادرم مرا ببخش و برایم دعا کن.
شنیده ام برسر یتیمان مدینه دست می کشیده اید ما از آنها هم یتیم تریم به اندازه ی یک امت یتیم شده ایم ( انا و علی ابوا هذه الامة )،
دستی بکش بر سر مان
تا طعم نوازشت، دلهایمان را بنوازد.
دلتنگ دامان مادری ات هستم ، چادرت را پهن کن. می خواهم خودم را در میانش پنهان کنم می خواهم اشکهایم را فقط تو ببنی. تو مادر…
کوچه ها ی مدینه تو را و یکتا همتای تو را خوب می شناسند.
صدای گام های علی همراه با کوله بار نان و خرما و مهربانی برای شب های مدینه آشناست. شب های مدینه تو را نیز می شناسند و کوچه های مدینه …. آن شب که تو می رفتی من نیز همراه آنها آمدم در میان کوچه ها افتادم…
چادرم خاکی شد…
زار زدم و التماس کردم که مادرم را کجا می برید…
ولی صدایم تمام در تاریخ گم شد… به اندازه هزار و چهارصد و اندی من هر فاطمیه در خانه ی تو مهمانم…
و آنروز که متولد شدی خدا به خود آفرین گفت و کوثر را برای تو …
فقط برای تو نازل کرد
و تو ام ابیها شدی…
خوشا به حال پیغمبر چه مادری دارد …
و آن روز که با علی علیه السلام پیمان مهر بستی و بعد ها که علی در وصفت فرمود: نعم اللون علی طاعة الله … و بعد ها که در نور از تو متولد شدند و بعد ها که آیه تطهیر در شأنتان نازل شد. هر بار در دلم هزار بار مرور می کنم که
چه خسران زده ایم ما اگر به فاطمه راه نیابیم
اگر از تو دور بمانیم…
و به راستی چه خوب مادری دارد شیعه
مادر تمام خوبی ها
سد نساء العالمین…
زهرا صالحی
فاطمه یعنی بریده شده از آتش!
خدایا تو خود به آفرینش خویش نمره بیست دادی و گفتی: فتبارک الله احسن الخالقین
آن سان دانستم که یکی از مصادیق آن خلقت فاطمه دخت خاتم الانبیاء،در بیست جمادی الثانی است.
به ساق عرش هم نوشته شده لا اله الا الله محمد رسول الله و علی و فاطمه والحسن والحسین خیر خلق الله
پس فهمیدم:
اگر خدایی جز الله نیست
اگر محمد فرستاده اوست
اگر علـی حبیـب اوست
وحسن و حسین برگزیده اش
اما فاطمه انتخاب شده خداست.
چون فاطمه حوریه ای در صورت انسان است،در گنبدی زیر عرش؛از بهترین آفریدگان رب است،
برگزیده ازمیان زنان جهان.
پس فاطمه جان!همان گونه که به دردانه هایت آموختی که: الجار ثم الدار
ما مسلمانان و زنان شیعه را به همسایگی بپذیر وما را هم نشین خود در آخرت قرار ده و از آتش جهنم بریده دار.
فاطمه رحیم پور
حضرت زهرا درّی بود که خداوند در مورد وی فرمود:ای احمد! اگر تو نبودی افلاک را نمی آفریدم و اگر علی نمی بود تو را نمی آفریدم و اگر فاطمه نبود شما دو تن را نمی آفریدم.
یک الگو باید تمام ابعاد را در برداشته باشد تا دیگران بتوانند با تأثی از وی هماره در عرصه های مختلف او را سر مشق قرار داده و راه نجات و رستگاری راد یابند.
یکی از الگوهای کامل حضرت زهرا است که،چه در عرصه ی خانوادگی، چه سیاسی، چه اجتماعی و … همتایی نداشته و نخواهد داشت.
بقاء هستی زن مسلمان از حضرت زهرا است که با الگو گیری از آن حضرت زنان توانستند در عرصه ی هستی جایگاه اصلی خویش را دریافته و اظهار وجود نمایند. زنی که تا پیش از ظهور اسلام از هیچ گونه حق و حقوقی برخورد نبود و تنها حق او از دیار نسل بود. ولی با ظهور اسلام و سفارشات این دین مبین و ارائه الگو جایگاه اصلی زن به وی نمایانده شد.
پس از انقلاب زنان با الگو گرفتن از دخت گرانبهای پیامبر اسلام توانست در تمام جهان ثابت نماید که می تواند در جایگاه اصلی خود بایستد ولی در عین حال دنیا را نیز در تصرف خود داشته باشد،همان گونه که رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی فرمود: از دامن زن مرد به معراج می رود، که اگر چنین زنانی نباشند، مردان مؤمن نمیتوانند دنیا را در دست بگیرند و طبق فرمایش خداوند در قرآن واران روی زمین باشند.
پس ای زن با توجه به وظیفه ی سنگین مادری ات تلاش کن تا جهان را با تربیت نسلی صالح و شایسته در دست گیری،نسلی که آماده کنننده ی شرایط ظهور باشد.
یاوجیهه عندالله اشفعی لنا عندالله
ای سرور نساء عالمین ای نور چشمان رسول وسلاله افرینش فقط وفقط به عشق تو به نام تو و به یاد تو هرروز مرا شروع می کنم حضورجاودانه تو رنگ حیات را برایم زیبا میکند و خستگی را از تن و جانم بیرون می کند نمی دانم تا چه اندازه می توانم مورد رضایت شما باشم فقط می دانم که باید لحظه لحظه عرق شرم از جبین بریزم چراکه هرگز نه فاطمی نگریسته ام نه فاطمی اندیشیده ام نه فاطمی زندگی کرده ام نه فاطمی فرزندانم راتربیت نموده ام ونه فاطمی همسرداری کرده ام و نه با تفکر فاطمی انجام وظفیه نمو ده ام بابت همه چیز شرمند ه ام وتقاضای یاری وشفاعت دارم ای کوثر نبی
تهیه وتنظیم:شهناز امیرخانی مدیریت حوزه
امروز همه ایینه ها به عطر یاس معطر شدندودر عمق شفافیتشان از مکارم اخلاق فاطمی لبریزشدندامروزدر اسمان هلهله سلام وصلوات پیچیده است سلام بر فاطمه (سلام الله علیها)وسلام برپدرش وسلام بر همسروفرزندانش درروز میلاد گرامی ترین گوهر وجود حضرت فاطمه(سلام الله علیها)وزیباترینروز خلقت که فرشته هابه نور تبریکاذین کرده اندبیاییدتاباسلامی وصلوات پربگیریم ودرجشن بزرگ عطر گل یاس ریحانه النبی حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)وتقارن ان با سالروزمیلادرهبرخوبان خمینی کبیر(ره)از دستان مبارک حضرت ولی عصر (عج)بسته بسته هدیه بگیریم واز اسمان مهر خدادسته دسته گل اجابت بچینیم…
جشن میلاد حضرت زهرا(سلا م الله علیها)درمدرسه علمیه زهراییه امروز ساعت 11الی 13همراه بااقامه نماز جماعت
سخنران برنامه حاجیه خانم سالک استاد برترحوزه
یا زهرا
الان که به تولدت نزدیک می شویم غم بزرگی بر دلم نشسته یه یاد ایام فاطمیه و قبرستان بقیع و بین الحرمین و روضة النبی و …… .
نام شما که می آید قلبم به طپش می افتد با بال خیال، پرواز می کنم و…
ام آرزو دارم که بتوانیم جشن تولدت را در مدینه بگیریم و این به شرطی محقق می شود که چشم ما به جمال آقا امام زمان روشن شود.
چه رویای قشنگی، چه لحظه ی قشنگی، مدینه چراغانی شده و شیعیان جشن تولد دخت رسول الله را گرفته اند…
خدایا مرا از این رویای قشنگ بیرون نیاور و اگر می آوری حقیقت این خیال باشد.
نوشته شده توسط خانم مریم شکرالهی استاد حوزه
ای بی ریا ترین رفیق و ای بعد از خدا اولین شفیق من مادر!
می ستایمت چون همه می گویند جان بخواهی می دهم اما گاه مال هم بذل نمی کنند و تو بی ادعا شیره جانت را به من بخشیدی.
قلبم در عشق تو آرام و قرار ندارد چون می دانم نه در عشقم بلکه در حفظم آرام و قرار نداشتی .
…. اما حیف اکنون که سر بر دامن خاک داری و روز مادر، روز تولد یگانه دختر پیغمبر اکرم حضرت زهرا سلام اله علیها را می خواهم به تو تبریک بگویم و تنها راه تبریک گفتن این روز بر تو دعا برای توست که : خدایا به حق فاطمه زهرا سلام الله علیها مادرم را مورد شفاعت آن حضرت قرار ده و د ربهشت مهمان حضرتش کن. آمین.
نوشته شده توسط خانم حاجیه بیگم شریفی استاد حوزه.
زندگی مشترک حضرت علی علیه السلام و فاطمه سلام الله علیها
انسان وقتی که در وجود خود از لحاظ دانش و فن و فضیلت یا قدرت و جمال احساس نقص می کند، در صدد می افتد که این نقص را از راه زینت با لباس و دیگر لوازم زندگی جبران کند تمام این ها برای رضای وجدان است که احساس نقص می کند اما اولیاء خدا همیشه در خود احساس کمال می کنند و لذا به پوشاندن نقص خود نیازی ندارند و نمی خواهند از طریق تجمل و تفنن در لباس و خوراک و منزل و مظاهر زندگی جبران نقص کنند زیرا در وجودشان نقصی یافت نمی شود و بر همین اساس بوده است که امامان علیهم السلام همیشه برای خودشان سادگی را در زندگی شعار قرار می داده اند و بدون هیچ نوع تکلف، زهد و پارسایی در زندگی شان آشکار بود.
چه خانه ای محترم است ؟ و چه خانواده ای نزد خداوند متعال دارای ارزش و قداست است؟ آیا خانه ای که دارای وسعت بیشتر یا مجلل تر از دیگران بوده یا خانه ای که از جهت مهندسی و معماری دارای امتیازات و مزایا باشد؟
آنچه که تجربه های تاریخی نشان داده و آیات و روایات نیز ناظر به آن است بیانگر این است که خانه و خانواده ای محبوبند که بر اساس معنویت و ارزش های انسانی و الهی بنا گردیده باشد. آری خانه ای که بر مبنای حق و حقیقت و یاد خدا بنا گردد مورد عنایت حق واقع می شود.
خانه ی علی علیه السلام و خصوصیاتش را شنیده اید و جهیزیه و مقدار و چگونگی اموال فاطمه سلام الله علیها را هم خوانده اید این خانه چنان عظمتی دارد که آیه ی شریفه ی 36 سوره ی نور می فرماید: « فی بیوتٍ اذنُ اللهُ ان تُرفَع و یُذکَرُ فیهاَ اسمُهُ یسبّح لَه فیها بالغدوِّ وَ الآصال » در خانه هایی خداوند رخصت داده که گرامی داشته و نامش در آنجا یاد شود؛ هر بامداد و شامگاه تسبیح او گویند.
آنقدر این خانه عظمت پیدا کرد که دربش به داخل مسجد النبی باز می ماند در حالی که درب خانه های دیگر بسته می شود این خانه قداستش به گونه ای می شود که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم برای ورود به آن اجازه می گیرد.
باشد که خانه ها و خانواده هایمان را با زندگی حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها منطبق سازیم.
پایان نامه ی زندگی مشترک حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها از خانم فاطمه کافی موسوی، تابستان 1389
فاطمه یعنی شرف،یعنی حجاب, فاطمه فخر زنان، روز حساب
فاطمه یعنی رضای کردگار
شاهکار خلقت پروردگار.
شد جهان پرشور و غوغا
صفحه ی گیتی مصفا
بیت احمد طور سینا
پانهد زهرا سلام الله علیها به دنیا
میلاد فرخنده و با سعادت اسوه تمام عیار مکارم و قله رفیع فضائل
صدیقه کبری ، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
و هفته ی بزرگداشت مقام زن و روز مادر
و سالروز تولد امام خمینی رحمة الله علیه
را به همه مسلمانان تبریک و تهنیت میگوئیم . . .
راز دریا
دریا با آنکه عمیق است اما امواجی را که در سطحش هستند سر کوب نمی کند بلکه اجازه می دهد به ساحل برسند!
تو هم مثل دریا امواج سطحی و زودگذر زندگی ات را به سمت بهترین ها هدایت کن.
دریا هم سطح دارد هم عمق…. .
راز دریا در نگه داشتن تعادل بین این دو است.
تو هم این تعادل را حفظ کن تا سالم به مقصد برسی.
در عین حالی که به سلامت بدن فکر می کنی به دنبال سلامت جان هم باش.
مثل دریا پر باش از بیکرانگی.
اجازه بده تا رودخانه های معرفت در تو بریزد تا تمام نشدنی باشی.
تا هرگز تمام نشوی!
مثل دریا پر از تلاطم باش و از سکون بپرهیز.
از تند باد حوادث بیم نداشته باش! مگذار که مرداب شوی!
مثل دریا ثروتمند باش و سخاوتمند.
سفره ات را برای همه پهن کن.
بگذار تا هر کسی هر چه نیاز دارد از تو بگیرد به ماهیگیر ماهی بده و به مرد گوهری، مروارید!
مثل دریا که دلش رنگ آسمان را به خود گرفته، تو هم آبی باش.
انعکاس باش از آسمان ها، از خدا.
خدا گونه باش.
ماهنامه ی موفقیت
دعای پرستوها
سلام مهربانم، سلام تمامیّت عزّتم، سلام همه چیز و همه کسم!
نمی دانم حالا هم آنجایی یا نه؟! حالا که ماه ذی الحجه نیست، آنجایی نه؟!
نمی دانم، اما می دانم دلم برایت خیلی تنگ است، خیلی تنگ؛ به اندازه ی ذره ای که هیچ است اما با یاد تو معنا می گیرد.
دلم تنگ است برای نبودنهای بودنت؛ برای لحظه هایی که تو هستی و من نه و برای ثانیه هایی که به اندازه یک قرن مقدس است، آن لحظه که سفیدپوشان دلدادگی.
می گویند آن لحظه ها، از زمان طلوع تا غروب آن روز تو هستی، حتمـاً هستی وعشـق را به تجلی گذارده ای.
اما حالا،نمی َدانم هستی یانه؟! اما… چرا هستی حتماً لحظه هایی را هستی. درکنار مدینه، در کنار بقیع، درکنارچراغ های خاموش در کنار کوچه های تاریک به انتظار نشسته، حتماً هستی تا سری به آنجا بزنی آنجا که زهرا(علیهاالسلام) تو را صدا زد، همان زمانی که زمان می خواست از حرکت بایستد، آن لحظه ای که خورشید می خواست برای همیشه غروب کند. آن وقت مادر صدایت کرد و تو جوابش را دادی اما آرام، آرام به گونه ای که تنها مادر شنید و دیگر…
و از آن لحظه به بعد تمام زمین و تمام آسمان با مادر هم صدا شد. قلب زمین با نام تو می تپد و چشم آسمان در انتظار تو اشک می ریزد.
این روزها که پرستوها به مکه کوچ می کنند و به دور کعبه می جرخند زمین بیش از پیش به یاد تو می تپد.آسمان هم دستهایش را تا پرده ی سیاه کعبه پایین می کشد و عطر زمزمه های پرستوها را تا عرش بالا می برد.
پرستوها از همه جای دنیا آمده اند تا بال هایش را به خاک بقیع متبرک کنند، آن ها که آزادند از قید و بندهای قفس، آن ها که تا آسمان اوج می گیرند و هم رنگ آن می شود.
آرزو می کنم امسال دعای پرستوها اجابت شود و بیایی. دعا می کنم و خیلی زود،من هم پرستو
شوم و برای ماندنت دعا کنم….
زهي خسته زماني كه يار باز آيد
به كام غم زدگان غم گسار بازآيد
آرامش یعنی نبود تشویش و اضطراب و دلهره ،
آرامش یعنی رهایی از حزن و اندوه و بیم و هراس
آرامش برخورداری روح و جسم از اطمینان و ثبات و استقرار و سکون ،
آرامش یعنی بودن در کشتی ای که در اقیانوس متلاطم اسیر گردابهای سهمگین زندگی است .
حضرت علی علیه السلام درباره تفریح و شادی چنین می فرمایند : السرور یبسط النفس و یشیر النشاط ( غرر الحکم ص316) تفریح و شادی باعث انبساط و آرامش روح و مایه شادی و فرح است .
چون انسان در برخورد با عوامل مختلف و خسته کننده بخصوص در زمان کنونی که کارها فنی شده و با تمرکز بیشتری باید انجام گیرد ، نیاز بیشتری به آرامش دارد و لازم است به سلامت روح و جسم خود توجه بیشتری داشته باشد به همین علت است که پزشکان توصیه های فراوانی جهت انجام حرکات ورزشی نموده اند چرا که ورزش علاوه بر تأمین سلامتی جسمی تأ ثیر فوق العاده ای در سلامت روان انسان داشته و حتی در یشگیری و درمان بسیاری از بیماریهای روحی و روانی نقش به سزایی دارد چرا که ورزش مواد شیمیایی ضد درد در بدن آزاد می کند که این مواد شامل : هورمونهای آرام بخش و مسکن ها و خواب آوار ها می باشد و همین امر موجب آرامش تنشهای روحی ، استرس و نگرانی ها می شود .
واگذاری امور به خدا نیز می تواند یکی از زمینه های آرامش در فرد و خانواده باشد زیرا که انسان می تواند با تفویض امورات مادی و دنیوی خود به خدا خود را از اضطراب و نگرانی دور نموده و با کمک گرفتن از منبع اصلی وقدرت مطلق الهی در جهان هستی احساس اطمینان و آرامش کند و از تکیه مطئنی برخوردار گردد . امام علی علیه السلام می فرمایند :من فوض امره الی الله سدده . هرکس امر خود را به خدا واگذار کند ، خداوند آن را محکم و استوار خواهد ساخت و همچنین قرآن کریم ما را تشویق به امر امر توکل نموده و می فرماید : « …. افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد » و من کار خود را بخدا وا می گذارم که او کاملا بر احوال بندگان آگاه است .
یکی از مواردی که در قرآن کریم از آن به عنوان محل آرامش و سکون نام برده خانه و خانواده است که می فرماید : « و الله جعل لکم من بیوتکم سکنا » و خداوند برای سکونت شما ، منزلهایتان را مقرر داشت . مشخص است که سکونت از سکن بوده و سکون به معنی آرامش و آسایش می باشد به این معنا کهد خانه محلی برای آسایش و راحتی اهل آن باید باشد .
امام صادق (ع) می فرمایند : « ثلاثه للمؤمن فیها راحه : دارواسعه تواری عورته و سوء حاله من الناس …» در سه چیز برای مؤمن راختی و آرامش است : خانه ای وسیع که در آن عیوب اهلش و مشکلات و سختیهای خانوادگی اش را از دیگران بپوشاند …. بنا به روایت اگر خانه انسان وسیع و خوب باشد رفاه طلبی نیست بلکه هر کس به تناسب شأ نش باید دارای خانه و مسکنی باشد که هم محافظ آبروی شخص باشد و هم فرزندانش در آن آسایش داشته باشند .
یکی دیگر از مواردی که در روایات و آیات به آن سفارش های زیادی شده و باعث آرامش انسانها می گردد ، تبسم و خوش رویی است .